آرتین آرتین ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

آرتین کوچولو

شیرین تر از عسل

1392/8/18 3:08
نویسنده : مرمر
799 بازدید
اشتراک گذاری

فسقلی فضول باشی چی بگم از خودتو کارات که منو دیوونه خودت کردی

اینهمه بامزه بازی رو ازکجا یاد گرفتی فدات شم تازگیا حس شوخ ظبعیتم گل کرده همش یه کاری میکنی که منو بخندونی و نمیدونی که من از ته دل واقعا میخندم

اما مامانی یه کاری هم دوروز پیش باهام کردی که من تامرز سکته پیش رفتم

صبح از خواب بیدار شدم دیدم  کنارم نیستی زود از اتاق اومدم بیرون دیدم تو اشپزخونه نشستی و داری با یه چیزی ور میری تااومدم طرفت دیدم یه کاغذ کوچولویه از اینا که پشتش چسب داره تا اومدم ازت بگیرم سریع کردی تو دهنت و دهنتو کیپ بستی دستمو بزور کردم تو دهنت ولی نبود زود شماره باباییرو گرفتم و با گریه گفتم ارتین یه تیکه کاغذ خورده توروخدا چکارکنم گفت الان میامقطع کردم و برگشتم طرفت دوباره دستمو کردم تو حلقت و دستم به یه چیزی خورد و رفت عقب و ت شروع کردبه عق زدن گفتم وای خدایا خودم بچمو خفه کردم من کشتمش شروع کردم تو سرو صورت خودم زدن و گریه کردن و شماره دایی علی که همسایمونه گرفتم دایی گفت الان میام مانتو پوشیدمو رفتیم بیمارستان هی دایی میگفت حالش خوبه ها بنظرعلایم خفگی نداره داره میخنده گفتم نه بابا خودم فشاردادم رفته عقب حتما به دیواره گلوش چسبیده زود رفتیم اورژانسو اونجا گفت حالتش طبیعیه من باز حرف خودمو زدم دکتر سریع براش عکسبرداری نوشتو ما رفتیم رادیولوژی اونجا دودل شدم گفتم نکنه قورت داده؟حالا اثرات این عکسبرداری بیفته رو بچم و پشیمون شدم ...به دایی علی گفتم گفت نظرخودته دکترش هم گفت ببر خونه پوره سیب زمینی بده بخوره اگه علایم خفگی دیدی سریع بیا
با ترسو لرز برگشتم خونه تو خونه بهت پوره دادم خوردی بعدشم کلی شیرخوردی رفتی پی بازی اومدم تو اشپزخونه یه چیزی چسبید به کف پام دیدم همون کاغذست!!!!!!!!!!!!!!
بچه طفلک اصلا قورتش نداده بوده همون موقع دراورده بودیش اما من انقد هول بودم نفهمیدم
خدارحم کرد تو رادیولوژی پشیمون شدم
ای خدا تو همین نی نی هارو سلامت و سالم کمک کن بزرگ شن ما مادرا دیگه هیچی نمیخوایم

ارتین جان من اگه قبلا ها هم همیشه خونه مرتب نبود بخاطرتو الان مدتهاست خونه عین دسته گله که مبادا چیزیو برداری و بخوری اما اون کاغذه ازکجا اومده بود رفتی سر دستمال مرطوبت پوش اولیشو باز کردی و بعدهم اینو از روش کندی و مامان جونو سکته دادی

کلی دایی علی و بابا بزرگ بهم حرف زدن سرتوی فسقلی

هی دایی علی گفت اخه تو چه مامانی هستی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟من خیلی خیلی غصه خوردم

فقط از خدا میخوام تو سالم بزرگ شی من هیچی هیچی نمیخوام

امروز هم از خرید که برگشتیم بابا فرهاد پلاستیک خرید سوپرمارکتو گذاشت رو زمین تو اشپزخونه تا من برم لباسامو عوض کنم و برگردم دیدم با عشق سر پلاستیک نشستیو داری وسایلای توشو نگاه میکنی

اومدم از دستت گرفتمو گذاشتم بالا که دیدم هی داری یه چیزو تو دهنت مزه مزه میکنی

زود اومدم نگاه کنم باز دهنتو کیپ بستی یه دفعه باز کردی و دیدم بعله باز یه تیکه خوردی از بیسکوییت مادر دقیقا همین قسمت از اینجا باز شود تو دهنت بود کلی با بابایی هم دعوا کردم گفتم هیچی نباید رو زمین باشه این فسقلی خیلی خطرناک شدههههههههه(الهی مامان فدات شه)

خب اینم بگم که تازگیا یه بازی جدید با من و بابایی میکنی میری یه گوشه میشینی و زیر زیرکی منو نگاه میکنی همین که متوجه ات میشم و میخندم شروع مینکنی تندتند فرار کردن من میام دنبالتو غش میکنی از خنده و همینطور ادامه میدی به فرا تا من از پا دربیام

عاشقتم عاشقتم عاشقتم مرد کوچکه من

خب بریم سرعکسا

خوابت میومد یه لحظه گفتم نخوابی تا مامان بره یه لیوان اب بخوره بیاد برگشتم دیدم عسلم این شکلی خوابیدی

 

من با غذا خوردنت داستان دارم اساسی اولا که انواع و اقسام اسباب بازیا باید رو صندلیت چیده شن بعد هم پاهاتومیاری بالا و حاضرنیستی مث یه نی نی خوب بشینی سرجات

وقتی محو تماشای تلویزیون میشی

صبح با بابا فرهاد رفتیم که از رستوران غذا بگیریم شما انقد برای بغل بابا جونیت گریه کردی که اخر مجبور شد بزنه کنارو یه پنج دقیقه ای شما رو بغل کنه

وقتی میری بغل دایی علی تا بهت غذا بده با لذت فراوان انواع کثافت کاریارو انجام میدی میگی نه بفرما عکس گرفتم تا ببینی

لب و لوچه خودت که هیچی نگاه کن رو میز چه اثر هنری کشیدی خخخخخخخ

بقیه عکسا باشه تو پست بعدی عشق من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

مونس ( امیرعلی و ایلیا دوقلوهای شیطون بلا )
18 آبان 92 4:09
عسل خاله ، عااااشقتم با این شیطونیات مر مر جون درکت میکنم امیر علیم یه بار کاغذ خورد منو سکته داد . دنبال بازی نی نیا خیلی خوووووبه ، آدم از بچه ها بیشتر ذوق میکنه وروجکمو ببوس مامانی♥♡
مینا
18 آبان 92 15:30
ای جانم جوجوی ملوووووووووووس چه عکسای خوشگلی گذاشتی مرمر جون منتظر بقیه عکساش هستم خدارو شکر که اتفاقی واسش نیافتاد عزیزم خدا همیشه مراقب این جوجه های دوست داشتنیه فسقلی ما هم عاشق خوردن هرجور کاغذ و پلاستیکه حسابی کلافه ام کرده منم خیلی از اینکه چیزی بخوره میترسم
sepide
18 آبان 92 16:44
قربونت برم با این شیطنتات.مرمر من عاشق پسرتم.مثل عروسک میمونه.اسپند دود کن واسش
soulraz
18 آبان 92 17:24
سلام امیدوارم حالتون حسابی خوب باشه. عزیرم وقتی داشتم ماجرای کاغذ خوردن رو میخوندم حسابی ترسیده بودمو نفسم گرفت،خدا رو شکر که اتفاقی نیوفتاد عزیزم بدون تو مهربون ترین و بامسوولیت ترین مامان دنیایی این فرشته کوچولو رو بسپارش یه خدا وبدون همیشه خدا پشت وپناهتونه من همیشه برای سلامتی تون دعا میکنم
مامان هیما
20 آبان 92 11:44
قربونش بشم که اینقدر قشنگ فیگور گرفته
سارا مامان محمدرضا
20 آبان 92 18:16
خدا رو شکر بخیر گذشت.... این اتفاقا زیاد میوفته مرمر جون. وگرنه تو مامان خیلی خوبی هستی. جوجوی شما خیلی نازه ماشالله. آرتین گله رو ببوس. منم آپم. به ما هم سری بزن.
پرخانم(مامان ویانا)
20 آبان 92 19:28
ماشالا به این پسر خوشگل چقدر لباس آبی بهش میاد
مامان مهرسام
21 آبان 92 18:06
سلام به روی ماه آرتین جونم کلی عقب بودم از وبلاگت هر چند شما که کم به ما سر می زنین ولی من همیشه پی گیر شیرینی های تو گل پسری هستم این مدت برگشتم سر کار و خیلی سرم شلوغ بود حالا اومدم و با این همه عکسای خوشگل حسابی دلم باز شد ...مجله شهرزاد هم که خیلی اتفاق جالبی بود و حسابی غافلگیر شدیم بوس به لب و لوچه ات
مرمر
پاسخ
مرسی خاله مهربون که میای و سرمیزنی ببخشید منم از این ببعد تندتند میام
معصوم/مامان جان جان فاطمه
24 آبان 92 16:26
مر مر جون بدو بيا بغلم يه نصيحت خواهرانه،هيچ وقت دست پاچه نشو چون تو اولين كسي هستي كه ميتوني به جگر گوشه ات قبل از بقيه كمك كني . . . اين جور مواقع هم سعي نكن به زور از دهنش در بياري چون به قول خودت ممكنه بيشتر باعث بشي بره پايين تر... و مطمدن باش تو بهترين مادر دنيا با ارتين كوچولو هستي
مامان رادمهر
24 آبان 92 23:29
سلام مرمر جان یه وقت فکر نکنی من بی معرفتما و بتون سر نمیزنم ...نه این روزا سرم شلوغه و فقط تندی میام عکسای خوشگل پسرتو میبینمو میرم عکسای آرتین جونو دیدم و کلیم کیف کردم بعدشم مامانش این شیطونیای میگین اصلا به چهره معصومش نمیاد واسه پسر وروجک خاله
مینا
25 آبان 92 17:12
مرمر جون دلم واسه شیطونیای فسقلیت تنگ شده زود آپ کن دیگه
مرمر
پاسخ
چشم
مژگان مامی آرتین
26 آبان 92 16:40
سلام آرتین گل خاله. چقدر ماشاءالله بزرک و کوکولی شدی. بوووووووووووس
مامان ندا
27 آبان 92 19:38
مرمرجون سلام گذری تونی نی سایت دیدم برای ارتین میخوای تم زنبوری سفارش بدی چطوری بودخودت بایدچاپ کنی یااسمان برات چاپ میکنه میشه کامل توضیح بدی سلام ندا جون اسمون جان فقط قرار شد برام طراحی کنه اما همون موقع با یه خانومی بنام سحر اشنا شدم که هرچی از خانومیش بکم کم گفتم این وبلاگشه یه سربزنhttp://avaparty.blogfa.com/ قرار شد کارای طراحی شد رو بدم به ایشون تا برام چاپ کنن و بفرستن قیمتاش از همه جا مناسب تر بود و کیفیت کارش بالاتر راستش من خیلی خوشم اومد تو کلوب هم بچه ها ادرسشو گذاشتن به من گفت کار رو لازم نیست خودشون سرهم کنن فقط میشه داد چاپ کنن و کارای سرهم بندیش رو خودم کنم که هرورق ا4رو برای چاپ 800تومن میگیرن
نگین طلایی
28 آبان 92 15:52
سلام دوست عزیز کوچولوی شیرین و بانمکی دارین خوشحال میشم به ما هم سری بزنید
مامان ایدین
28 آبان 92 18:53
خوشکله اخه چرا غذا نمیخوری مامانی دردتو میدونم ایدین هم هیچی نمیخوره
مامان محمدامین
29 آبان 92 1:34
عزیز دلم خدارو شکر که اتفاقی برات نیفتاد...درکت میکنم مرمر جون همش باید چشممون دنبال این فسقلیا باشه چه میشه کرد تنشون سلامت باشه... تمام کاراش عین محمدامینه شیطون بلای ناقلا بوس بوس برای ارتین نانازه
سحر
29 آبان 92 12:45
ای جووووووووووووووووووووووووووووووووووونم عسل خاله رو ببین روز به روز شیرین تر میشههههههههه ماشالاااااا
الهه(مامان یاسان)
30 آبان 92 14:33
سلام آرتین جونم الهی قربونت برم با این عکسای خوشگل موشگلت عاشق اون عکست از بالا سومیم
faezeh
1 آذر 92 21:06
ای جان روز به روز خوشمزه تر میشه این نی نی فسقلی
مامان سینا
5 آذر 92 18:41
سلام ماشالله پسرنانازی داری درکت میکنم واسه سینای منم این اتفاقازیادافتاده.....ببوسش..به منم سربزنیدواگه تمایل به تبادل لینک داشتی خبربده بااسم سیناعشق مامان ...راستی چطوری بایدتومسابقه نی نی هاشرکت کنم خیلی دلم میخواد عزیزم وارد سایت نی نی سایت که شدی میری قسمت عکس نی نی و اونا عکس پسمل ماهتو اپلود میکنی به همین اسونی
پرهام ومامانش
5 آذر 92 23:31
سارا مامان محمدرضا
7 آذر 92 13:02
خصوصی داری مرمر جون
مامانی آرتین
1 بهمن 92 2:13
عزیزم خیلی خوشگلو شیرینی.منم یه آرتین کوچولوی ناز دارم و عاشق تمام آرتینای دنیام خوشحال میشم همدیگرو لینک کنیم