آرتین آرتین ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

آرتین کوچولو

بهمن 93 اسفند93 فروردین 94

1394/1/22 17:45
نویسنده : مرمر
1,027 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرکوچولوی نازم تقریبا ازتولدت ببعد نیومدم برات وبلاگتو اپدیت کنم  باور کن اصلا وقت نمیشه بلاخره امروز با بابایی رفتی ددر و منم وقتو غنیمت شمردم زود بریم سر اصل مطلب

یه ماه بعد تولدت از پوشک گرفتمت و راحت شدیم هردومون توکه بشدت از پوشک بدت میومد و هرسری با چه مصاعبی پات میکردم خلاصه که در عرض یه ماه این پروژه هم تموم شد البته خودن خیلی اماده بودی و زود زود راه افتادی ناگفته نماند که گاهیم یادت میرفت و روفرش کلی خرابکاری ها کردی

10بهمن سالگرد عقد من و بابا جون بود که باوجود شما که خیلی بهونه گیری میکردی بلاخره یه کیک و یه ژله تونستم درست کنم اما چه کیکی همش خامه اش اب میشد و تو نمیذاشتی من درست بهش برسم بلاخره شبش بابا فرهادو غافلگیر کردیمو یه جشن 5نفره بهمراه دایی علی و مادرجون  گرفتیم خیلی هم خوش گذشت

 

 

ازاینکه چقد دریارو دوست داری هرچی بگم کم گفتم

هرفرصتی پیش بیاد میبرمت تا حسابی اب بازی کنی و چقدم کیف میکنی مادرجونم خیلی  تورو میبرد ددر و اب بازی

23اسفند تولد دایی علی بود و اونا فرداش مسافر بودن تا برن تهران برای مراسم خواستگاری دای دایی جون

دوست داشتم براش یه تولد خوب بگیریم و یه کیک خوشزه درست کنم اما موادی که لازم داشتمو هیچکس بدستم نرسوند منم توخونه دست تنها با شما فقط رسیدم کیک رو بپزم و از بدقئلی دایی علی خیلی ناراحت بودم که موادو بهم نرسونده و درنتیجه یه کیک براش درست کردم که بهش بگم هنوز کوچولویی و رو قولات حسابی نیست گرچه بماند چه قد خندیدیم و خیلی خوش گذشت دوستای دایی هم اومدن و هرکی کیک رو میدید غش میکرد ازخنده و نفری یه عکس یادگاری باهاش میکرفتن میگفت کیک تولد علی کوچولو

چندروز قبل عید عمه جون برات دوتا عروسک فرستاد که یکیشو خیلی دوسنت داری و تا جایی که بتونی توخونه کنارت راه میبریش

فعلا عروسک محبوبت این اقا خرسی شده

 

عزیز دلم شب سال تحویل شما نتونستی بیداربمونی و منو بابایی باهم جشن گرفتیم شمارو اولین حموم عیدت بردم و چقدم بازی کردی خدا میدونه

اما متاسفانه علاعم سرماخوردگی رو داشتی و بعد صبح اول عید حسابی مریض شدی و افتادی تا یه هفته حالت بد بود و من بخاطرتو هیچ جایی نرفتم ازخونه همش تب داشتی

 

 

اینم چندتا عکس از توی شیرینم

پسندها (4)

نظرات (4)

مامان ندا
25 اردیبهشت 94 1:49
سلام مرجان جون چه خبرچه عجب ازاین وراافرین به این دستهای هنرمندت چه کیکایی درست می کنی
مامان يسنا جون
9 خرداد 94 17:07
سلام مرجان جوون خوبی شما... میبینم بلا شده این پسره ما ممنون که نظر گذاشتی.... خدا کوچولوی شمارو هم حفظ کنه عزیزم...
مامانی هیما
10 خرداد 94 8:45
دلمون براتون یه ذره شده بود سالگرد ازدواجت مبارک خانومی انشا اله همیشه خوش باشید آفرین به این خانوم هنرمند چه کیکهای خوشگلی درست کردی
سایه
25 آذر 96 22:07
چه خوشگل