دومین یلدا
عزیزدلم شمندهکه بعضی پستارئ دیرترنوشتم راستش اصلا باوجود شما وقت نمیکنم
امسال دومین یلدات بود عزیزم و مث پارسال متاسفانه مریض بودی و منم دست تنها کارزیادی ازم برنمیومد انجام بدم بابا فرهادم تا ده شب سرکار بود و اینظور شد که یه مختصر براخودمون شب نشینی کردیم
وقتی داشتم لباسمو عوض میکردم دیدم رژلبمو برداشتی و خودتو لحاف تختو حسابی ارایش کردی
خیلی گشنه بودی و قبل اینکه میزو بچینم شما شروع کردی به خوردن
کوچولوی شیرین من امیدوارم صد شب یلدا تو زنده باشی
گرمای خونمونی عشق و امیدمنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی