هفت ماهگیت مباررررررررررررک
عسلم نفسم شکلاتم هفت ماهه شدی
چه زود امروز بجای اینکه خوشحال باشم دلم گرفته چه زود داری بزرگ میشی مامانی چه زود میخوای اقا شی اخه چه عجله ایه؟هفت ماهه مال منی نفسم با نفست گره خورده هفت ماهه حس میکنم جز تو چیز دیگه ای تو این دنیا اهمیت نداره هفت ماهه میخوام بمیرم تا یه خار هم تو انگشت کوچولوت نره
عزیزم تو شیرینترین اتفاق زندگیمی از خدا میخوام توجشن هفتاد سالگیت هم شاد و سرحال باشی و اون موقع هم بدونی بازم پسرکوچولوی منی
نی نی خوشگلم خیلی خیلی شیطون شدی وقتی بیداری حتی اومدن تو نت هم برام مث یه رویاست چون اگه کنارت بشینم بهم بی توجه ای و مشغول بازیتی اما وای بحال اون موقع که بیام پای لب تاب بشینم یه کارا میکنی که بیا و ببین
از شیرینیات بگم اخه دیگه گفتن نداره انقد ابنبات شدی که هرکی میبینتت فقط میخواد قورتت بده
امروز ناخواسته یا خواسته؟نمیدونم چندباری گفتی بابا که صدات هم ضبط کردم
عسلی من دوتا غذای جدید بهت اضافه کردم زرده تخم مرغ و برنج دم کرده که حسابی له میکنم
خداروشکر خیلی دوست داری کلا به غذا نه نمیگی
صبحا ساعت ٧باز بیدار میشی و انقد غرغر میکنی تا مارو هم بیدار کنی همه میگن مال دندونته امیدوارم دوباره ساعت خوابتم درست شه
کم کم داری یاد میگیری پاهاتو بخوری و من عاشق اینکارتم هرموقع میخوای بخوری کلی تشویقت میکنم ولی هنوز موفق نشدم عکس بگیرم
گل نازم بازم بهت هفت ماهگیتو تبریک میگم میخوام اینو بدونی تو دنیا هیچکس نمیتونه اونقد که منو بابا فرهاد دوست داریم دوست داشته باشه
فرشته ی بی بالم به داشتنت میبالم
ب