آرتین آرتین ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

آرتین کوچولو

این روزای ما

1391/12/15 12:24
نویسنده : مرمر
1,105 بازدید
اشتراک گذاری

٠شیرین تر از عسل من اینروزا خیلی خیلی خوردنی شدی حسابی منو بابا رو شناختی تا بابا فرهاد از سرکار میاد خونه و میاد پیشت تند تند دست و پا میزنی و یه خنده هایی بهش تحویل میدی که من میخوام بچلونمت و حسابی قورتت بدم

 

چندروز پیش اومدن دم در از طرف بهداشت شما خواب بودی همین که خواستن تو دهنت قطره فلج اطفال رو بچکونن سفت لباتو بستی بهم کلی التماست کردم و باهات حرف زدم ولی گوش نکردی اخر خانمه مجبور شد بزور لبای خوشگلت و باز کنه و بچکونه تو دهنت الهی فدات شم اینجا بعد از خوردن قطره ست که دوباره به بقیه خوابت داری ادامه میدیقلب

این جمعه با دایی علی و نیما و یکی از دوستای دایی علی رفتیم دریا هوا افتابی و گرم بود ولی من برای شما کلی وسیله و پتو برداشته بودم چقد هم بدرد خورد چون خیلی باد میومد مامان جونم این اولین پیک نیک خانوادگیت بود از اول تا اخر هم خواب بودی

چون که خیلی شیطون و بلا شدی . همش کلاه رو از سرت در میاری مجبور شدم روسری سرت کنم تا باد تو گوشت نره

 

عشق من تو معنی زندگی منی تو همه چیز منی عاشقتم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان حسنا
6 اسفند 91 14:07
وای که چقدر داره نازو خوردنی میشه....
اون عکسی که روسری بستی دور سرش شبیه دخترا شده دلم میخواست پیشش بودم و منم مثه تو فشارش میدادم


تو که نزدیکی خاله جون خب بیا یروز فشارم بده
مامان سمی
7 اسفند 91 20:43
عزیزم
مرمر جون آرتینی ماشاالله بزرگ شده و تپلی خیلیم خوردنی شده از طرف من ببوسش مامانی
چقدرم روسری بهش میاد
چه جالب از طرف بهداشت میان دم خونتون،تو تهرات از اینکارا نمی کنن!مرمر جون برای چی قطره آهن بهش دادن پس میگن قطره آهن رو باید از 6ماهگی به بچه بدی؟!


اشتباه نوشتم عزیزم ببین چقد حواسم پرته منظورم قطره فلج اطفال بوده
شقایق مامان آرشا
7 اسفند 91 21:48
سلام قشنگم .خوشحال میشم تبادل لینک کنیم.موافقتتون را برام نظر بذارید


مرمر(مامی کسرا)
8 اسفند 91 23:46
وای جیگری چقدر ناناز و تپلی شدی.........بوس برا ارتین جونی........
الهه(مامان یاسان)
8 اسفند 91 23:49
سلام مرمر جون اول بلند شو برا پسری یه اسپند دود کن بعدم ماشاالله هزار ماشاالله چقدر بزرگ شده مرمر جون نوشته بودی رفتیم دریا مگه کجا زندگی میکنید؟؟؟


مرسی خاله جون چابهار زندگی میکنیم یکی از شهرای جنوب
شقایق مامان آرشا
11 اسفند 91 12:44
وقتی عکسای آرتین رو می بینم انگار 2 پیش من داشتم از آرشا عکس می گرفتم.همشون خوردنی و نازن