آرتین آرتین ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

آرتین کوچولو

5ماهگیت مبارک جوجه پرطلایی

1392/3/9 2:40
نویسنده : مرمر
585 بازدید
اشتراک گذاری

آرتین کوچولوی من پنج ماهگیت مبارک عشق مامان 5ماهه که کنارمی هرشب تو بغل من میخوابی و روز و باتو شروع میکنم و شب رو باتو پایان میدم

5ماهه که بزرگترین حس عاشقی رو دارم حسی که هیچ وقت پایانی نداره.پسرکوچولوی من روزی میرسه که مردی میشی و من پیر و فرتوت ولی اون موقع هم همین حس الان رو دارم همیشه کوچولو ترین و شیرین ترین برای من میمونی.

عزیزکم هروز یه کار بامزه انجام میدی الان سه روزه که ساعت 7صبح بیدار میشی انقد وول میخوری و میخندی که منو بابایی هم بزور چشمامون رو باز میکنیم صبحا بیخیال من میشی همش به طرف بابایی میچرخی و پاهات و جمع میکنی میاری بالا و میزنی به بابایی دستت و هم همش میزنی به دستشو خلاصه انقد بامزه بازی درمیاری تا بیچاره بابایی پا میشه باهات بازی میکنه و باهمدیگه میخندین منم خواب و بیدار با چشم بسته به خنده های شما دوتا گوش میدمو کیف دنیا رو میکنم (همیشه دلم میخواست نی نی ام خوش اخلاق باشه و تا چشماشو باز میکنه میخنده شما دقیقا همینطوری هستی بمحض اینکه چشمای نازتو باز میکنی میزنی زیر خنده)بعد یکساعت که با بابایی بازی کردی به طرف من میچرخی و شیرمیخوری و تو بغلم لالا میکنی و تا ساعتای 10.30باهم میخوابیم نمیدونی چه کیفی داره این کار جدید

تازگی ها تو خواب برای خودت غلت میزنی و دمر میشی بعد تو خواب بدون اینکه چشماتو باز کنی شروع میکنی به غرغر کردن اونم با یه صدای خیلی بامزه من بیدار میشمو دوباره به رو میکنمتجوجو کوچولو

دیگه اینکه مامانی داریم اسباب کشی میکنیم و میریم یه خونه بزرگتر اخه اینجا یکم برامون کوچولو بود منم از بابایی خواستم تا یه جای بزرگتر برامون بگیره و یه مدتی گشتم تا یه خونه رو پسندیدم حالا اگه خدا بخواد جمعه یا شنبه اسباب کشی میکنیم یه نکته مثبت دیگه هم اینه که دایی علی و دایی نیما هم تو همون مجتمع اومدن خونه گرفتن یعنی اسباب کشیامون باهم میشه و دیگه به دایی جونیا هم نزدیک شدیمهوراخداروشکر

برای ماهگرد 5ماهگیت کیک درست کردم که چون منتظر دایی جونات بودیم و اونا هم دیر اومدن شماخسته شدی و خوابیدی نشد باهاش عکس بندازی گل پسرم

قربون اون اخمت برم من .اینجا داری تلویزیون نگاه میکنی با جدیت هم دستتو میخوری

دلم میخواد این دوتا انگشتتو قورت بدم

قربون اون نگاه نانازت برم من

این دوتا عکسو همین الان ازت گرفتم توی خواب خودتو دمر کردی الهی من فدات شم اخه تو پیشی منی ببین چقد ملوسی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (33)

مامان زهرا
9 خرداد 92 6:06
مامان همربون من نتونستم عکس تشکچه رو ببینم
مهتــــ❤ـــــاب مامان یلـــ❤ــــدا
9 خرداد 92 10:28
پنج ماهه شدنت مباااااااااررررررررررررررررکککک عزیزم دمر خوابیدن برات زوده گل خاله مامانی نذاری این مدلی بخوابه و بمونه یه ذره کار خطرناکیه غذای کمکی رو دکتر گفت بهش بدین چون بزاق دهنش خیلی زیاد شده بود برای غذا هم له له میزد طفلکی گفت از یه قاشق مرباخوری فرنی رقیق شروع کن اما غذای اصلیش که باعث رشدش میشه شیره نمیدونم چرا مدتیه حس میکنم یلدا خیلی لاغر شده
مامان حسنا
9 خرداد 92 11:50
عزیــــــــــــــــــــزدلم... خوابیدنشو ببین قربونت برم حس همه ی مامانا عین همه همه ی اینایی رو که تو واسه ارتین نوشتی و منم دارم ... بـــــــــــــــــــــوس مـــــــــــــــــــــادر مهربون
مامان حسنا
9 خرداد 92 11:52
یه چیز یادم رفت ببخشید یادم رفت 5 ماهگیشو تبریک بگم آرتین عسلی خاله 5 ماهگیت مبـــــــــــــــــــــــارک جیگری
مادر خانومی
9 خرداد 92 12:04
آرتین کوچولو دیگه خیلی آقا شده نی نی 5 ماهه من مبارکه ملوسکم خیلی بلا شدی چه با ناز و ادا میخوابی خاله جووووووووووووون
سپیده
9 خرداد 92 23:57
مرمر جون میشه واسم توضیح بدی چطوری انتقال بدم وبلاگم؟دوباره باید درست کنم؟؟؟
مامان نوژان
10 خرداد 92 1:27
عزیزدل من چقدرنازخوابیدی چقدرخوشمزه دستای نازت رومیخوری عزیزدل خاله
مامان نوژان
10 خرداد 92 1:28
5ماهگیت مبارک جوجه پرطلایی


مرسی خاله گلی
پرهام ومامانش
10 خرداد 92 10:10
5ماهگیتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت مبارک


مرسی خاله جونم
rasta
10 خرداد 92 15:02
مرمر جون ، ببخشیدا اما کلی شوکه شدم
، واااااااااای چقدر زود این وروجک بزرگ شد انگر همین دیروز بود
یه وجبی فسقلی
وقتی یهو میای تو وب ی نفر میبینی ننش این همه بزرگ شده کللللللللللللللللللللللی ذوق مرگگگگگگگگگگ میشی
ایشالله دومادش کنی این فندق رو
من فدای این دست و پاهای کوشولوشم



حق داری رستا جون خودم باور نمیکنم این فسقلی انقد زود داره بزرگ میشه همش میگم زود بزرگ نشو بذار حسابی کیف کنم اما دست من نیست ......
مائده(ني ني بوس)
10 خرداد 92 17:26
واقعا اين پسمل خوردنيه ها.قرررربونش برم من.چقدر تو نازي
مائده(ني ني بوس)
10 خرداد 92 17:27
٥ ماهگيتم مبارك.راستي انگشتتو به منم قرض ميدي؟
مامان حسنا
10 خرداد 92 23:22
عزیزم بدو بیا وبم بازی وبلاگی دعوت شدی
مونس ( امیر علی و ایلیا, دوقلوهای قندعسل )
11 خرداد 92 1:55
ای خداااااااااااااااااااااااااااا من غش کردم واسه این پسر شیرین عسل من اصلا یه حس عجیبی دارم به این پسر شیرین
مامان ثنا
11 خرداد 92 15:37
اي جان چه خوشكل خوابيده 5 ماهگيت مبارك
مامان زهرا
11 خرداد 92 18:34
عزیز دلم تونستی بزاری
مامان ایدین
12 خرداد 92 2:38
مبارک باشه خوشمله خاله
معصوم/مامان جان جان فاطمه
13 خرداد 92 0:38
كوچول موچول خاله جون 5 ماهگيت مبالك خاله جون اين عكست كه خوابيدي خيلي نازه
الهه
13 خرداد 92 1:04
ماریا جوووون اتفاقا منم میخواستم حرف رستا جون رو بزنم انگار همین دیروز بود اومدی عکس ارتین و تو خانوم گل گذاشتی و من با خاطره زایمانت گریه کردم اونوقت من دو ماهه باردار شده بودم چه زود میگذره زمان اااای خدااااااا
پرهام ومامانش
13 خرداد 92 1:08
مامان محمدامین
14 خرداد 92 18:56
5 ماهگیت مبارک عسلی... مرمر جون بدو بیا وبلاگم که به یه بازی دعوت شدی
مهتــــ❤ـــــاب مامان یلـــ❤ــــدا
17 خرداد 92 17:55
_________¤¤¤¤¤¤¤¤____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤__¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ___¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤ __¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_________¤¤¤¤ _¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤________¤¤¤¤ _¤¤¤¤¤¤¤¤ مهربون همیشگی ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_____¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤___¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ من آپم ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ گذری ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ نیم نگاهی ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ نظری ¤¤¤¤¤¤¤ __¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ______________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _________________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ___________________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _____________________¤¤¤¤¤¤ ______________________¤¤¤¤ _______________________¤¤
الهه(مامان یاسان)
19 خرداد 92 21:26
هــــــــــــــــــــــزارتا بوس برا آرتین جوجو...
الهه(مامان یاسان)
21 خرداد 92 10:57
5 ماهگیت با کلی تاخیر مبارک عزیز دلم
الهه(مامان یاسان)
26 خرداد 92 15:08
هزاااااااااااااااااار تا بوس برا آرتین جوجو...
شیما مامان شاهین کوچولو
26 خرداد 92 17:34
5 ماهگیت مبارک عزیزدلم شاهین منم 1 ماه از وروجک شما کوچیکتره
شقایق
29 خرداد 92 2:38
عزیزم پسر بانمک و دوست داشتنی من ماشالا
الهه
29 خرداد 92 12:42
بابا ماریا جون کجایی پس خسته شدم از بس هر روز سه چهار بار میام سر میزم اما آپ نشدی تنبل خانووووم من عکس آرتین جونو میخواااام کجایی نکرانت شدیییم
مامان ایدین
29 خرداد 92 16:06
الهی چقدر شیرین خوابیده
شقایق مامان آرشا
4 تیر 92 19:03
پسملی ها دیگهه فهمیدن کی با مامان کار داشته باشن کی با بابا
فاطمه
1 مرداد 92 12:34
من واقعا نمیدونم واسه کدوم پستت نظر بزارم مامان مرمر یکی از یکی جذاب تر... البته همشم واسه این نینی آرتینه هاااااااااااا

نمیدونم دیگه چی بگم
فیلم هندی



چقد تو ماهی دوست خوب پیدا کردم هوراااااااااااا
گیوا
2 مرداد 92 22:18


از طرفه من به اقا ارتین


دوست خوبم خيلي مهربوني بوووس
امیر حسین کوچولو
13 فروردین 93 20:56
سلام آرتین جون خیلی خوشکیلی به وبلاگ من هم سر بزن