بدون عنوان
سلام موش موشک من خوبی؟نفس من امروز حالم خوب بود و تونستم تا دکتر برم بهم گفت همه چیز مرتبه و لازم نیست نگران باشم و تا ماه اینده هم لازم نیست که برم دکتر
ولی نفسی نمیدونی دیروز مامانیت چه حال بدی داشت
صبح که از خواب بیدار شدم و یه کوچولو صبحونه خوردم گفتم بیام زرنگی کنم و قرص ضد تهوع بخورم که حالت تهوع نداشته باشم اما همون موقع بابا فرهاد با یه لیوان شیر اومدو بزور ریخت تو حلق مامانیت
یکم گذشت بهش گفتم من حالم داره خراب میشه گفت نه داری به خودت تلقین میکنی تو که قرص خوردی و قرص هم بهت جواب داده الان دوروزه که تهوع نداشتی
وایینفسم نمیدونی یه دفعه همون موقع انقد حالم بد شد انقد بالا اوردم که حس میکردم تو الان از تو دهنم در میای و تاشب هم همین وضعیت ادامه داشت
دیگه دل و حلق و همه جام درد میکرد انقدر که بالا اورده بودم تا شب که همش دراز کشیده بودم واخرای شب حالم بهتر شد
امروز که رفتم پیش خانم دکی بهش گفتم دیروز اینجوری شدم کلی دعوام کردگفت تو نمیدونی نباید نیم ساعت قبل یا بعد قرص تهوعت شیر بخوری؟
واقعا نمیدونستم خوب مامانی
دیگه حواسمو از امروز جمع میکنم فدات شم